هر سه خط داستانی به همان اندازه هیجانانگیز هستند و مملو از زنگها هستند. در اردوگاه کار، نگان، ازکیل، آنی، مگنا، کلی، و دیگران با ترسیم چرخش و قرار دادن شیفت نگهبان در حال برنامه ریزی برای فرار خود هستند. اما به نظر می رسد که نیگان نمی تواند دهانش را ببندد و خودش را با سربازان به مشکل می اندازد.